22.03.2019 (02.01.1398)
چرا حمله به شخص خلیلزاد؟
فردوس
بارنت روبین افغانستانشناس امریکایی، از آن مقامهای دولتی افغانستان که از مذاکرهی امریکا با طالبان نگرانی دارند، پرسیده است که چرا
آنان به جای حمله به خلیلزاد از دونالد ترمپ و مایک پمپیو وزیر خارجهی ایالات متحده انتقاد نمیکنند. ترمپ و پمپیو صلاحیت دارند که مذاکره با گروه طالبان را متوقف کنند یا به جای داکتر خلیلزاد شخص دیگری
را بگمارند. ولی ارگ در حال حاضر حمله به خلیلزاد و «جاهطلبی» او را ترجیح داده است. ارگ به این باور است که محمداشرف غنی برای واشنگتن برنامههای مفصل و خیلی هوشمندانه در مورد کاهش شمار نیروهای
امریکایی در افغانستان و کاهش مصارف عملیاتهای آنان پیشنهاد کرده است. ارگ برای پایان جنگ نیز برنامه دارد. محمداشرف غنی در ماه قوس امسال در نشست ژنیو برنامهی مفصل پایان جنگ و مذاکره با طالبان را برای
حاضران توضیح داد. محمداشرف غنی در ماه حوت سال گذشته هم برای طالبان پیشنهاد مذاکرهی بدون قید و شرط و مبادلهی مشروعیت داد.
چنین مینماید که ارگ به این باور است که اگر امریکا به برنامههایی که آقای غنی ارایه میدهد، ترتیب اثر بدهد، اهداف سیاسی و انتخاباتی تیم بر سر اقتدار در واشنگتن تامین میشود و مصارف نیروهای امریکایی در افغانستان کاهش مییابد. محمداشرف غنی باربار خطاب به مقامهای امریکایی گفته است که در جنگ افغانستان نیروهای نظامی ایالات متحده تلف نمیشوند، بلکه قربانی اصلی نیروهای امنیتی افغانستان هستند. محمداشرف غنی حتماً انتظار داشت که ایالات متحده قانع شود و اگر با طالبان هم مذاکره میکند، به گونهای روند را مدیریت کند که در پایان کار آنچه که کابل میخواهد به دست آید. محمداشرف غنی بارها گفته است که او ایالات متحده را قانع ساخت تا با گروه طالبان مستقیم مذاکره کند. ولی امروز دیپلوماسی پایان جنگ به گونهای پیش میرود که مدنظر محمداشرف غنی نیست. ارگ امیدوار بود که وقتی هیات گروه طالبان در ابوظبی با نمایندهگان ایالات متحده از جمله خلیلزاد مذاکره میکنند، شرایطی فراهم شود که نمایندهگان طالبان با نمایندهگان حکومت افغانستان هم دور میز گفتوگو بنشینند.
محمداشرف غنی در مصاحبهی ششم فبروری امسال در طلوع گفت آقای خلیلزاد به صورت قطعی گفته بود که هیات طالبان با نمایندهگان حکومت افغانستان دور میز گفتوگو مینشینند، اما چنین نشد. آقای غنی در آن مصاحبه از آقای خلیلزاد خواست که در این باره باید پاسخ بدهد. مشکل هم در واقع از همانجا شروع شد. پس از آن که آقای خلیلزاد برای بار سوم با نمایندهگان طالبان در قطر گفتوگو کرد، اختلافهای کابل و واشنگتن رو شد. در حال حاضر ارگ میل ندارد که به صراحت بگوید با امریکا اختلاف دارد. آقای محب مشاور امنیت ملی ارگ در واشنگتن صرف همین قدر گفت که ایالات متحده باید در مورد استراتژی درازمدتش به کابل توضیح بدهد. ولی ریاست جمهوری افغانستان وانمود میکند که آقای خلیلزاد به گونهای دیپلماسی مذاکره با طالبان را مدیریت میکند که مدنظر کابل نیست. به نظر میرسد که محمداشرف غنی به آقای خلیلزاد هیچ اعتماد ندارد و تصور میکند که خلیلزاد نمیگذارد که امریکا طرحهایی را که او به واشنگتن فرستاده است، جدی بگیرد.
در گذشته حوزهی نفوذ جبههی متحد سابق از خلیلزاد انتقاد میکردند. آنان پیوسته میگفتند که آقای خلیلزاد به سود تیم آقای کرزی در دوران سفارتش عمل میکرد و به نحوی با این تیم همسویی داشت تا مطالبات سیاستمداران حوزهی جبههی متحد سابق درج قانون اساسی نشود. اما آقای خلیلزاد در کتاب خاطراتش تلاش کرد که این اتهام را به چالش بکشد و رد کند. آقای خلیلزاد اتهام جانبداری از تیم کرزی را بعداً در مصاحبههای خود هم رد کرد، ولی امروز ارگ و تیم آقای غنی مشخصاً خلیلزاد را هدف گرفتهاند. ارگ زلمی خلیلزاد را دیپلمات جاهطلبی توصیف میکند که برنامههای خود را با نگاه کلونالیستی میخواهد تطبیق کند و هیچ ارزشی به رأی و نظر کابل قایل نمیشود. آنانی که با ارگ هم سمپاتی دارند، به این باوراند که همان طوری که طالب یک طرف قضیه است، ارگ هم طرف دیگر قضیهی افغانستان است و باید حرف و نظرش شنیده شود. محمداشرف غنی پس از سپتامبر سال ۲۰۱۸ تلاش کرد که در قاعدهی سیاسی تیمش هم تغییرات لازم را بیاورد. او امرالله صالح یکی از رهبران سرسخت و قاطع جبههی متحد سابق را به تیمش راه داد. آقای صالح، نگاه متفاوت به طالبان و نحوهی مواجهه با آنان دارد.
آقای غنی شاید فکر میکند که اگر آقای خلیلزاد نمایندهی ویژهی امریکا برای پایان جنگ افغانستان نمیبود و کس دیگر این سمت را به عهده میداشت، احتمال آن زیاد بود که میتوانست در واشنگتن نفوذگذاری کند. شاید به همین دلیل است که ارگ به جای این که پالیسی واشنگتن را مورد انتقاد قرار دهد، شخص آقای خلیلزاد را هدف انتقاد قرار داده است. ولی بسیار بعید است که واشنگتن خلیلزاد را به خواهش ارگ تعویض کند. خلیلزاد شناخت جدی از منطقه دارد. او با تاریخ این منطقه و سیر تاریخی جنگ افغانستان آشنا است. خلیلزاد با ادارهی ریگان همکار بود و تا خروج نیروهای شوروی به نحوی با دولت امریکا در ارتباط با قضیهی افغانستان کار میکرد. خلیلزاد یکی از دیپلماتهای امریکایی در نشست ژنیو بود. با خروج شورویها هم خلیلزاد در قضیهی افغانستان فعال بود و تلاش میکرد که حکومت موقت مجاهدین در راولپندی دارای قاعدهی وسیع سیاسی شود، او میخواست که شاه سابق و تنظیمهای نُهگانهی مقیم ایران هم در آن حکومت شریک شوند. خلیلزاد سخت طرفدار حل سیاسی جنگ افغانستان پس از خروج شوروی بود.
وقتی طالبان کابل را اشغال کردند هم خلیلزاد با نوشتن یک مطلب مهمان برای یک روزنامهی معروف امریکایی از دولت ایالات متحده خواست تا از طریق دیپلماسی جلو پیشرَوی طالبان به شمال را بگیرند و زمینه را برای یک توافق سیاسی فراهم سازند. او به امریکا پیشنهاد کرده بود که از طریق دیپلوماسی زمینه را برای شکلدهی یک حکومت فراگیر و دارای قاعدهی وسیع سیاسی که همه گروهها در آن دخیل باشند، فراهم کند. وقتی طالبان به شمال پیشرَوی کردند و جنجال این گروه با امریکا در مورد بنلادن بیشتر شد، خلیلزاد کمک به مخالفان طالبان از جمله اتحاد شمال را به واشنگتن پیشنهاد کرد. در روند دولتسازی پس از نشست بن هم نقش خلیلزاد برجسته بود. خلیلزاد یکی از اعضای حزب جمهوریخواه امریکا است و به نحلهای از این حزب تعلق دارد که طرفدار انزواگرایی نیست. ترمپ و تیمش انزواگرا هستند، ولی با وجود آن به نظر نمیآید که خلیلزاد را کنار بزنند.
ستاسي کمینټ به د پاڼی د مدیریت تر کتني وروسته خپور شي .
Your comment will be published after review by Directorate