31.12.2018 (10.10.1397)
مگر توافق پایان جنگ در غیاب دولت به دست میآید؟
فردوس
به نظر نمیرسد که طالبان در نشست جده با نمایندهگان دولت افغانستان گفتوگو کنند، اما اسلامآباد و ریاض در تلاش به دستآوردن اعتماد
کابل هستند. هفتهی پیش شاهمحمود قریشی وزیر خارجهی پاکستان به کابل آمد و با رهبران حکومت وحدت ملی دیدار کرد. پس از آن پادشاه عربستان به اشرف غنی زنگ زد و در مورد مذاکرهی آتی امریکا و طالبان در جده
به او معلومات داد. نمایندهگان طالبان، ایالات متحده، عربستان، پاکستان و امارات قرار است در روزهای آینده، بار دیگر در جده بنشینند و مذاکره کنند. تمام دولتهایی که در مذاکرات جده قرار است شرکت کنند،
اذعان میکنند که بدون گفتوگوی طالبان با دولت افغانستان، جنگ به پایان نمیرسد، اما با آن هم طالبان حاضر به گفتوگو با دولت افغانستان نیستند. طالبان میخواهند یک جدول زمانی خروج را به جانب واشنگتن
تحمیل کنند و به این ترتیب دولت افغانستان را به هیچ بگیرند. ایالات متحده اسناد همکاریهای راهبردی را با کابل امضا کرده است که بر اساس آن نیروهای امریکایی به برخی از پایگاههای نظامی در داخل افغانستان
دسترسی دارند و به نیروهای امنیتی بومی کمک میکنند. اگر قرار است در این اسناد تغییری بیاید، الزاماً بین دولتها باید مذاکره شود.
مذاکره برای پایان جنگ و چگونهگی حضور طالبان در روند سیاسی افغانستان، صرف با گفتوگوی نمایندهگان طالبان و دولت افغانستان، معنا پیدا میکند. اصلاً امکان ندارد که طالبان بدون گفتوگو با دولت افغانستان، جنگ افغانستان را به پایان برسانند. امضای هیچ نوع توافق پایان جنگ بین طالبان و دولت امریکا، در غیاب دولت افغانستان، ممکن نیست و اگر چنین چیزی هم صورت بگیرد، جنگ به پایان نمیرسد. توافق پایان جنگ و حتا مذاکره با گروه طالبان را حضور دولت افغانستان مشروع میسازد. دولت افغانستان واقعیتی است که کسی نمیتواند آن را انکار کند. همان کشورهایی که طالبان را به رسمیت شناخته بودند، حالا دولت افغانستان را به رسمیت میشناسد. نهادهای دولتی افغانستان در داخل مشروعیت دارند و این دولت از منظر حقوق بینالمللی نهادی مشروع است.
تجربهی سال ۲۰۱۳ نشان داد که دولت افغانستان ظرفیت آن را دارد تا گفتوگوهای طالبان را با امریکا و جهتهای دیگر نامشروع اعلام کند و آن را متوقف سازد. قرار بود که در سال ۲۰۱۳ برای طالبان در قطر دفتر رسمی سیاسی افتتاح شود و در آن لوحه و پرچم دوران حاکمیت طالبان هم به نمایش در آید، اما مخالفت حامد کرزی سبب شد که دولت قطر پرچم و لوحهی طالبان را کنار بگذارد و دفتر قطر شکل رسمی به خود نگیرد. در آن زمان امریکاییها و دولت قطر پذیرفته بودند که طالبان یک دفتر سیاسی رسمی در دوحه داشته باشند، اما کابل به این امر رضایت نداد. حالا هم یکی از مطالبات طالبان از امریکا افتتاح رسمی دفتر قطر است. روشن است که امریکا بدون موافقت دولت افغانستان نمیتواند این دفتر را رسمیت بدهد.
واقعیت دیگر این است که ایالات متحده نمیتواند در غیاب دولت افغانستان با طالبان به توافق پایان جنگ برسد و بعد این توافق را روی ارگ و همهی نیروهای سیاسی افغانستان تحمیل کند. چنین چیزی برای ایالات متحده مقدور نیست. تردیدی نیست که دولت افغانستان به کمکهای مالی و نظامی امریکا متکی است. ایالات متحده هزینهی نیروهای امنیتی و مصارف دولت افغانستان را تامین میکند. مصارف دولت افغانستان را در گذشته هم، قدرتهای بزرگ تامین میکردند. افغانستان از زمانی که به عنوان یک دولت مدرن شکل گرفت، یک اقتصاد ملی پویا و درآمدزا نداشته است. به همین دلیل بیشتر مصارف مورد نیاز دولت افغانستان از بیرون میآید. حتا در دوران حکومت طالبان که افغانستان با دنیا روابط معنادار نداشت، کمکهای جهانی به افغانستان میآمد. مثلاً جمعیت شهرنشین افغانستان در زمان حاکمیت طالبان با «نان یارانهی» مؤسسات بینالمللی خودشان را سیر میکردند. در آن زمان خانوادهها کارتهایی داشتند که با استفاده از آن نان خشک مفت یا ارزان از نانواییهایی که توسط مؤسسات امداد حمایت میشد، به دست میآوردند. حکومت طالبان دیدگاه اقتصادی و روابط جهانی گسترده نداشت و این امر فقر و گرسنهگی را به کابل و شهرهای دیگر تحمیل کرده بود.
اما اتکای دولت افغانستان به کمکهای مالی و نظامی امریکا به این معنا نیست که ایالات متحده بتواند هر چیزی را که طالبان میخواهند به دولت افغانستان تحمیل کند. به نظر میرسد که طالبان و برخی از نهادهای خارجی حامی آنان این واقعیت را درک نکردهاند. آنان به این تصور غلط دچار اند که دولت افغانستان چیزی فراتر از تشکیلات امریکایی نیست. ولی مسلم است که بیرون ماندن دولت افغانستان از روند گفتوگوهای طالبان با امریکا و کشورهای دیگر، این مذاکرات را به بنبست میرساند. در غیاب دولت افغانستان که یک بخش مهم معادلهی جنگ است، هیچ نوع توافقی ممکن نیست.
واقعیت دیگر این است که طالبان تا هنوز تغییر نکردهاند. روابط عمومی این گروه میخواهد بگوید که طالبان، طالبهای سال ۱۹۹۶ نیستند. ولی حقیقت این است که تغییر چشمگیری در روش و افکار طالبان دیده نمیشود. طالبان در زمان حاکمیتشان هم به مذاکره با مخالفانشان راضی نبودند. آنان هیچ گاهی وارد مذاکرهی معنادار با مخالفانشان نشدند. آنان از مخالفانشان برای ملامحمدعمر بیعت میخواستند. حاضر نشدن آنان به گفتوگو با دولت افغانستان نشان میدهد که این گروه بر همان موضع دههی نودش پا فشاری دارد و نمیخواهد که با کابل روی پایان جنگ مذاکره کند. طالبان شاید میخواهند که با دور زدن دولت افغانستان، با نمایندهگان احزاب سیاسی بنشینند و از آنان برای رهبرشان بیعت بخواهند. برخی از فرماندهان این گروه به رسانههای جهانی گفتهاند که به فکر پیروزی نظامی هستند. این همان روش و فکری است که طالبان در دههی نود دنبال میکردند. بر مبنای فکر سیاسی طالبان غلبهی نظامی و زور مشروعیت میآورد. این تعریف بدوی از مشروعیت تا هنوز بر ذهن رهبران طالبان حاکم است.
با آن که خیلی تبلیغ میشود که گروه طالبان از القاعده بریده است، ولی واقعیت این است که سران طالبان حاضر به نکوهش داعیهی القاعده و رهبران زنده و
مردهی این سازمان نیستند. این همان موضع دههی نود گروه طالبان است. برخی از رسانههای پاکستانی تا جایی واقعیت را مسخ میکنند که مینویسند طالبان نیرویی ناسیونالیست است. کسانی که آشنایی بسیار اندک با
طالبانیسم داشته باشند، میدانند که هر تعریفی که از ناسیونالیسم داشته باشیم، با افکار طالبان قابل جمع نیست. تا در افکار سیاسی طالبان تغییر نیاید و این تغییر علنی نشود، بسیار بعید است که رهبران این
گروه به پایان جنگ رضایت دهند. پایان جنگ مستلزم پذیرش سیاست رقابتی است. تا کنون هیچ نشانهای دیده نشده است که بر اساس آن حکم کنیم که گروه طالبان، آمادهی پذیرش سیاست رقابتی است.
هشت صبح
ستاسي کمینټ به د پاڼی د مدیریت تر کتني وروسته خپور شي .
Your comment will be published after review by Directorate