08.01.2019 (18.10.1397)
خانهی دوم طالبان
فردوس
سخنگوی طالبان در گفتوگو با یکی از خبرگزاریهای ایرانی گفته است که ایران را خانهی دوم «ملت افغانستان» میدانیم. روشن است که در
ادبیات گروههایی نظیر طالبان ملت افغانستان به معنای طرفداران همان گروه است. آنان مخالفانشان را نه تنها که جز ملت افغانستان حساب نمیکنند، بلکه آنان را بیگانه و حتا سزاوار قتل میدانند. از نظر
طالبان تمام آنانی که در دستگاه بیروکراسی دولتی، نهادهای نظامی و عدلی افغانستان کار میکنند، قتلشان از نظر دینی مانعی ندارد. بنا بر این از نظر طالبان، ایران خانهی دوم سربازان، رهبران و طرفداران
آنان است.
پیش از این حکمتیار و دیگر رهبران مقاومت ضد شوروی دههی هشتاد میگفتند که پاکستان خانهی دوم آنان است. این گروهها با دریافت حمایت از دولتهای همین خانههای دومشان، جنگ را شعلهور میکردند. اما توسعهی روابط ایران و طالبها در حدی که سخنگوی آنان، ایران را خانهی دوم طرفداران خود بخواند، سزاوار دقت است. واقعیت این است که سیاست ایران در قبال افغانستان همیشه دچار نوسان و دگردیسی شده است. نبود تداوم و ناپیگیری، یکی از ثابتهای سیاست ایران در قبال افغانستان است.
انقلاب دلو سال ۱۳۵۷ ایران حکومتی را در تهران روی کار آورد که ایدیولوژی آن تشیع انقلابی بود. حمایت از سازمانهای اسلامگرای شیعه در سراسر دنیا بخشی از رسالت ایران انقلابی و ایدیولوژیک تعریف شد. در آن زمان در افغانستان جناح خلق حزب دمکراتیک خلق افغانستان حاکمیت داشت که به آرمان لنینیسم اعتقاد داشت. از آنجایی که دو دولت آرمانهای سیاسی و اعتقادی متفاوت داشتند، روابط میان آنان حسنه نبود. حتا وزارت خارجهی حکومت موقت مهدی بازرگان حاضر نشد پیام حسن نیت حکومت خلقیها را که از طریق سفارت افغانستان در تهران به وزارت خارجهی ایران فرستاده شده بود، تسلیم شود. مقامهای وزارت خارجهی وقت ایران، این پیام را به سفارت افغانستان بازپس فرستاده بودند. در آن زمان تهران حکومت خلقیها را به حمایت از ماجراجوییهای انقلابیهای چپ در ایران متهم میکرد. در مقابل، امین و ترهکی ایران را به حمایت از شورشهای ضد حکومت خلقی در ولایات غربی افغانستان متهم میکردند.
ترهکی پس از شورش ۲۴ حوت سال ۱۳۵۷ هرات، به نخست وزیر وقت شوروی زنگ زد و به او گفت که ایران نیروهای نظامیاش را در پوشش معترضان به هرات فرستاده است تا حکومت خلقیهای طرفدار مسکو را بیثبات بسازد. در آن گفتوگو ترهکی به نخستوزیر شوروی میگوید که نیروهای ضد انقلاب خلقی را ایرانیها حمایت میکنند و نیاز است که شورویها هم مداخلهی نظامی کنند.
روابط پر تنش تهران و کابل با لشکرکشی شوروی به افغانستان و روی کارآمدن کارمل همچنان ادامه یافت. در آن زمان ایرانیها از گروههای مذهبی انقلابی شیعه در افغانستان در برابر حکومت وقت پشتیبانی میکردند، اما به دلیل گرفتاری عملی ایران در جنگ با عراق و تفاهمهایی که این کشور با شوروی داشت، حمایت نظامی تهران از نیروهای شیعهمذهب ضد شوروی بسیار ناچیز بود. شاید به همین دلیل بود که در دههی هشتاد گروههای شیعی ضد شوروی بیشتر مصروف درگیریهای داخلی بودند، تا جنگ با شوروی.
با خروج نیروهای شوروی از افغانستان در سال ۱۹۸۹ تهران به این نتیجه رسید که تنظیمهای نیرومند ضد حکومت نجیب، همه گروههای سنی تندروی اند که با عربستان، پاکستان و کشورهای حاشیهی خلیج فارس همپیماناند. هراس تهران در آن زمان این بود که اگر این گروهها داکتر نجیب را سقوط دهند و به قدرت برسند، با استفاده از نارضایتیهای محلی در مناطق شرقی ایران، به بیثباتی در این مناطق کمک میکنند.
مناطق شرقی ایران که متصل به جغرافیای افغانستان است، عمدتاً سنینشین میباشد. این مناطق به دلیل رشد اقتصادی محدود، نبود منابع آبی کافی و به گفتهی عدهای از صاحبنظران بیتوجهی تهران، در مقایسه با شهرهایی مثل شیراز، اصفهان و تهران، عقبماندهاند. چهرههای مشهور مذهبی این مناطق معتقد اند که تهران علیه آنان تبعیض نظاممند اعمال میکند و مردم مناطق سنینشین را در انزوای اقتصادی و سیاسی قرار میدهد. باور بسیاریها این است که مناطق سنینشین شرق ایران در دستگاههای قانونگذاری و اجرایی ایران آن طوری که باید، نمایندهگی نمیشوند. تمام این نارضایتیهای محلی که حتا از زبان چهرههای مذهبی سنیمذهب طرفدار تهران، بیان میشود، میتواند به گروههای بنیادگرای سنی زمینه بدهد تا درآن مناطق بیثباتی ایجاد کنند. شاید به دلیل همین نگرانیها بود که تهران روابط خودش را با حکومت داکتر نجیب گرم ساخت.
با سقوط داکتر نجیب و جنگهای کابل، ایران حامی یکی از جناحهای درگیر جنگ در کابل بود ولی با ظهور طالبان روابطش را با حکومت برهانالدین ربانی بهبود بخشید. تهران که زمانی سعی میکرد حکومت برهانالدین ربانی را تضعیف کند، با ظهور طالبان به این حکومت نزدیک شد. طالبان در زمان حاکمیتشان، به گروههای تندرو سنیمذهب ضد تهران که خواستار جدایی مناطق سنینشین شرق ایران از قلمرو ایران بودند، پناه داده بود. اما با سقوط طالبان و شکلگیری نظم سیاسی پس از بن در افغانستان، ایران دیگر هیچ دلیلی برای حمایت نکردن از دولت افغانستان نداشت. قانون اساسی جدید افغانستان حقوق شهروندی تمام مردم افغانستان را تضمین میکرد. این حکومت هیچ آجندای ماجراجویانه در خارج از قلمرو افغانستان نداشت/ندارد و شیعیان افغانستان هم از آن راضی بودند/هستند.
اما آهستهآهسته روشن شد که تهران هنوز هم با طالبان روابط دارد و هدف از آن نه تنها ضربه زدن به امریکا که زیر فشار قراردادن افغانستان هم است.
حوزههای آبی مشترک افغانستان و ایران، یکی از عرصههای است که ایران میخواهد از آن امتیاز بگیرد. موافقتنامهی رژیم حقوقی رودخانهی هلمند که در سال ۱۹۷۳ بین ایران و افغانستان امضا شد، سالانه
۸۲۰ میلیون متر مکعب آب برای جانب ایران در نظر گرفته
است. اما جنگ و بحران در افغانستان سبب شد که وضعیتی در محل شکل بگیرد که ایران بتواند بیشتر از استحقاقش آب دریافت کند. ایران میخواهد که در مورد حوزهی آب هریرود هم با افغانستان گفتوگو کند. ایران
بدون این که خشکسالیهای ممتد اخیر و کاهش میزان آب در قلمرو افغانستان را در نظر بگیرد، خواستار امتیاز بیشتر است. اما نه حکومت کرزی و نه حکومت وحدت ملی آمادهگی داشتند تا در این مورد با ایران
گفتوگو کنند. افغانستان برای گفتوگو با ایران در مورد آب، نیاز به آمادهگی تخصصی بیشتر دارد ولی ایران میخواهد با فشار و ارعاب خواستش را به جانب افغانستان تحمیل کند. حمایت از طالبان و مهاجران
ابزارهای فشار ایران است. واقعیت دیگر این است که در سالهای اخیر به دلیل ناامنی در مرزها و تقویت اقتصاد سیاه، مقدار قابل توجهی ارز خارجی از جمله دالر از افغانستان به ایران قاچاق شده است، از آنجایی
که ایران زیر تحریم است، قاچاق دالر از ولایات غربی افغانستان به ایران برای مقامهای ایران بسیار خوشآیند است. هیچ بعید نیست که آنان خواستار تداوم قاچاق دالر باشند. ایران روابطش با طالبان را با ظهور
داعش در افغانستان هم ربط میدهد. اما دور زدن دولت افغانستان اقدام نامشروع است. ایران و پاکستان به جای این که نگرانیهای مشروعشان را با کابل در میان بگذارند به ابزارها و روشهای نامشروع متوسل میشوند
و این امر در درازمدت حتا به سود همین کشورها هم نیست.
هشت صبح
ستاسي کمینټ به د پاڼی د مدیریت تر کتني وروسته خپور شي .
Your comment will be published after review by Directorate