01.02.2019 (12.11.1397)
اصرار خلیلزاد، انکار غنی
فردوس
واقعیت این است که ایالات متحدهی امریکا نمیخواهد منتظر اجرای برنامهی پنج سالهی رییسجمهور غنی در مورد پایان جنگ بماند. داکتر
خلیلزاد نمایندهی ویژهی ایالات متحده برای پایان جنگ افغانستان به وضوح میگوید که طالبان نمیخواهند با حکومت افغانستان گفتوگو کنند، اما امکان آنچه که دیالوگ بینالافغانی خوانده میشود، وجود دارد.
چنین مینماید که طالبان به خلیلزاد گفتهاند که آنان حاضر اند از داعیهی امارت بگذرند و در نقش یک گروه با دیگر نیروهای سیاسی روی آیندهی افغانستان و توافق روی یک نقشهی راه گفتوگو کنند. طالبان
میخواهند که هم خودشان در نقش یک «گروه» مذاکره کنند، هم نیروهای سیاسی دیگر و هم حکومت. از نظر طالبان در روی میز گفتوگو همه باید به نمایندهگی از گروهها صحبت کنند و هیچ گروهی «حکومت» نباشد. این نوع
گفتوگو چیزی شبیه به نشست بن است که در سال ۲۰۰۱ پس از سقوط حکومت طالبان برگزار شد.
وقتی طالبان سقوط کردند نیروهای جبههی متحد ضد طالبان از شمال وارد کابل شدند و برآن سلطه یافتند. برهانالدین ربانی رییسجمهور پیشین به ارگ آمد و اعلام کرد که سازمان ملل متحد او را به عنوان رییسجمهور افغانستان به رسمیت میشناسد و جهان باید با او مثل رییس یک دولت رفتار کند. اما محمدیونس قانونی در نشست بن نه به نمایندهگی از یک دولت که به نیابت از یک جبههی سیاسی شرکت کرد و با نمایندهگان جبهههای سیاسی دیگر، روی یک نقشه راه برای دولتسازی به توافق رسید. در نشست بن فیصله شد که یک ادارهی موقت به ریاست حامد کرزی زمام امور را به دست بگیرد، کمیتهی تسوید قانون اساسی ایجاد شود و ادارهی انتقالی زمینهی گذار افغانستان به نظم سیاسی جدید را فراهم سازد.
طالبان شاید میخواهند که نشستی شبیه به کنفرانس بن سال ۲۰۰۱ برگزار شود که در آن گروهها اشتراک کنند، همه به عنوان گروه مذاکره کنند و هیچ گروهی «حکومت» نباشد. آنان مشروعیت روند پس از بن و دولت افغانستان را قبول ندارند. ایالات متحده هم ظاهراً به این نتیجه رسیده است که نمیتواند نظر طالبان را تغییر دهد، به همین دلیل میخواهد که طرح آنان پذیرفته شود. دست برداشتن طالبان از داعیهی امارت شاید از نظر ایالات متحده انعطاف جدی است و ایجاب میکند که دولت افغانستان هم انعطاف نشان دهد و دیالوگی را بپذیرد که در آن نیروهای سیاسی به عنوان گروه شرکت داشته باشند. ایالات متحده که فکر میکند نمیتواند نظر طالبان را تغییر دهد، حال در تلاش است تا نظر ارگ و محمداشرف غنی را به نحوی تغییر دهد و آنان را به قبول اصل دیالوگ بینالافغانی تشویق کند.
در حال حاضر موقف ارگ این است که طرح دیالوگ بینالافغانی و ادارهی انتقالی را حتا در صد سال آینده هم قبول نمیکند. طالبان هم پیوسته میگویند که مشروعیت روند پس از بن و حکومت افغانستان را قبول ندارند و با آن منحیث حکومت مذاکره نمیکنند. این دو موضع بسیار از هم دور است. در گذشته باور عموم این بود که طالبان از داعیهی امارت دست نکشیدهاند و هنوز هم خودشان را امارتی میدانند که در اثر مداخلهی نظامی امریکا به یک گروه نظامی تغییر شکل داده و باید دوباره احیا شود. اما به نظر میرسد که در گفتوگوهای اخیری که طالبان با امریکا و جهتهای دیگر داشتهاند پذیرفتهاند که یک گروه هستند و امارات ملامحمد عمر هم تجربهی موفقی نبود. سخنگویان غیر رسمی طالبان هم میگویند که این گروه میخواهد با تمام نیروهای سیاسی افغانستان مذاکره کند و به یک حکومت مشترک رضایت دهد.
اما ارگ به این باور است که گروه طالبان باید به عنوان یک نیروی سیاسی با حکومت افغانستان به عنوان دولت گفتوگو کند. دیروزش سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری گفت که طرحهای بن دوم و شورای حل و عقد دیگر کارایی ندارد. ارگ، طرفدار مذاکرهی طالبان با دولت و توافق دوطرف است، شبیه آنچه که حکمتیار انجام داد. حکمتیار به عنوان رهبر یک گروه شبهنظامی با دولت افغانستان مذاکره کرد و به توافق رسید. در نتیجهی این مذاکره حکمتیار مشروعیت قانون اساسی و دولت را پذیرفت و در مقابل حکومت او را به عنوان رهبر یک سازمان سیاسی مشروع قبول کرد تا فعالیت مسالمتآمیز سیاسی داشته باشد. اما طالبان این مدل را نمیپذیرند. آنان نمیخواهند با حکومت گفتوگو کنند. ایالات متحده هم میگوید که نمیتواند نظر طالبان را تغییر دهد و وقت آن است که کابل انعطاف نشان بدهد.
در ایالات متحده فعلاً این ذهنیت حاکم است که باید همزمان با تنظیم برنامهی خروج نیروهای امریکایی، روند آشتی در افغانستان کلید بخورد و به موفقیت برسد تا در نبود نیروهای امریکایی یک حکومت ایتلافی متشکل از طالبان و تمام گروههای سیاسی در کابل روی کار باشد و افغانستان را اداره کند. ظاهراً متحدان امریکا در امیرنشینهای خلیج فارس هم به واشنگتن وعده دادهاند که به حکومت ایتلافی دارای قاعدهی وسیع سیاسی پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، کمک مالی کنند.
سیاست امریکا در صورت شکست تلاشهای آشتی ملی زیاد واضح نیست. رییسجمهور برحال امریکا بسیار به وضوح گفته است که نیروهایش را از افغانستان بیرون میکند. در صورتی که روند آشتی ملی در افغانستان راه نیافتد و امریکا نیروهایش را بیرون کند، دو سناریو محتمل است. سناریوی محتمل اول این است که امریکا پس از خروج نیروهای نظامیاش به کمکهای مالی و امنیتی به افغانستان ادامه دهد و نیروهای امنیتی مثل زمان داکتر نجیب به تنهایی برای دفاع از کیان دولت بجنگند. در چنین حالتی شهرهای افغانستان محاصره میشود، ساحهی زیر سلطهی دولت کوچکتر میشود و دولت به دشواری از خودش دفاع میکند. سناریوی محتمل دوم این است که امریکا همزمان با خروج نیروهای نظامیاش به کمکهای مالی و امنیتیاش به افغانستان پایان دهد، در آن صورت تاریخ به شکل فجیعش تکرار میشود و افغانستان به دههی هفتاد خورشیدی برمیگردد.
ایالات متحده اشاراتی داده است که در هر صورت نیروهای نظامیاش را بیرون میکند و دیگر برای اعمال فشار بیشتر بر طالبان به نیروهایش در افغانستان
نمیافزاید. به نظر میرسد که نه دوام وضع موجود برای کاخ سفید قابل قبول است و نه دیگر میتواند به افغانستان نیروی بیشتر بفرستد تا طالبان را زیر فشار قراردهد. امریکا به لحاظ اقتصادی و سیاسی دیگر در
موقعیتی نیست که بتواند صد هزار نیروی نظامی برای مهار شورش طالبان به افغانستان بفرستد. آنان تصمیم گرفتهاند که با طالبان مشکل خود را حل کنند. مشکل امریکا با طالبان این است که طالبها متحدان دشمنان
ایالات متحده هستند. ظاهراً در گفتوگوهای خلیلزاد با طالبان در دوحه، طالبها به امریکاییها تضمین دادهاند که به اتحادشان با القاعده و دیگر دشمنان جهادیست امریکا پایان دهند. شاید طالبان، امریکا و
پاکستان برای عملی کردن این وعدهی طالبان یک میکانیزم نظارتی و عملیاتی ترتیب دهند. به نظر میرسد که مشکل امریکا با طالبان در حال حل شدن است، اما مشکل افغانستان با طالبان هنوز حل نشده است. امریکاییها
قصد دارند که از طریق حمایت از یک روند آشتی به حل مشکل طالبان با افغانستان هم کمک کنند و زمینه را برای شکلگیری یک حکومت مشترک فراهم سازند. اما محمداشرف غنی با طرح دیالوگ بینالافغانی و ادارهی عبوری
موافق نیست. تضمین ایالات متحده برای حمایت از این روند هم اعتماد اشرف غنی را جلب نکرده است. آقای غنی به صراحت میگوید که از نقش کشورهای منطقه و جهان آگاه است و تجربهی داکتر نجیب را هم مدنظر دارد. او
در آخرین سخنرانیاش با اشاره به تلاشهای سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲ به تلویح گفت که بینین سیوان نجیب را فریب داد و طرح پایان جنگ عملی نشد. غنی یک موضوع دیگر را هم گفت که خیلی جلب توجه نکرد. او گفت که توانایی طرح
برنامههای عملی و مفید را دارد و میتواند برنامهای بسازد که بر اساس آن شمار نیروهای ناتو در افغانستان به صفر تقلیل یابد. او خواست به امریکا پیام بدهد که اگر خواستار خروج نیروهایش است، بیاید و با او
گفتوگو کند نه با طالبان. ولی به نظر میرسد که دولت ایالات متحده میخواهد اشرف غنی را به قبول دیالوگ بینالافغانی تشویق کند. واقعیت دیگر این است که اشرف غنی در صنف سیاسی کابل متحدان زیادی ندارد. در
حوزهی فارسیزبانها صرف امرالله صالح با او است. بسیاری از سیاستمداران پرنفوذ کابل با طرح دیالوگ بینالافغانی مشکلی ندارند. اشرف غنی نتوانسته است همهی سیاستمداران را بسیج کند.
هشت صبح
ستاسي کمینټ به د پاڼی د مدیریت تر کتني وروسته خپور شي .
Your comment will be published after review by Directorate